خانومِ راننده هستم ^ _ ^

ساخت وبلاگ
وقتی داییم رفت تو کما، درست مثل چیزی ک قبلا تو رمانا خونده بودم خاطراتش رو فراموش کردم! سخت بود برام یاداوری ی خاطره خاص. کم کم یادم اومد اما الانم به جز چند تا چیز چند تا لحظه خیلی چیزی یادم نیست بقیه اش کلیه.  مثل ی بار ک تو راهرو باع خوابیده بود و در جواب اینکه چرا انقدر بیحالی گفت شما دردای منو درک نمیکنین.  چی بگم واقعا. چیز زیادی نیست برای گفتن. بی نهایت ناراحت کننده اس. دو روز بعد مرگش، شست پای چپم سر شد! و هنوزم کمی قسمتی ازش سر هست. نمیدونم چیه. حدس میزنم به خاطر دردا و ناراحتیای بیرون ریخته نشده باشه.  و یه چیز دیگه؛ من الان مطمئن نیستم بخوام ازدواج کنم! نمیخوام ب خاطر بقیه ازدواج کنم. پس خودم چی؟ واقعا فکر نمیکنم اماده باشم. اماده هیچ چیز جدی ای. نمیدونم  خانومِ راننده هستم ^ _ ^...
ما را در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mozhgan-nevesht1 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 13:28

امروز با تور ربته بودیم مارکده. اولش خیلی ذوق داشتم برای یه مسیر طولانی جاده ای، البته همین امسال کویر هم رفته بودیم. خلاصه خوب بود ی باع که بد نبود و غذا اینا اوکی بود خوش گذشت اما برگشتنی با ترمز شدید راننده چند نفر کمی آسیب دیدن که خوشبختانه چیز جدی ای نبود اما باعث استرس و نگرانی شد و حدود یک ساعت برای اورژانس و صورت جلسه پلیس و... منتظر بودیم. بعد هم راننده اصلا وارد ترمینال نشد و یک جایی توی اتوبان البته با کمی فاصله از پایانه ما رو پیاده کرد! کلا هم رانندگیش خیلی خوب نبود البته بیشترین بدیش ترمزهای شدیدش بود.  خلاصه که این قضیه و اینکه سخت تاکسی گیرمون اومد باعث شد یکم خراب بشه. البته اینم بگم من معمولا موقع رخ دادن یه اتفاق اگر استرسم رو نادیده بگیرم بعدا به شکل خشونت خودشو نشون میده و دلم نمیخواد اینطور باشه و برای همین واقعا باید حسش کنم تا بعد اذیت نشم.  این از این، یه چیز دیگه که تو این سفر یاد گرفتم دوست داشتن خودم فارغ از همه چیز بود. من این ادمی که هستن رو میشناسم. سرسختی هاش و مسیرهایی که پشت سر گذاشته. دوسش دارم! واقعا دارم به خاطر چیزی که هست.  خانومِ راننده هستم ^ _ ^...
ما را در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mozhgan-nevesht1 بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 13:28

راستی اینو نوشتم؟ اون قصیه که خیلیییهم داخلش مصمم بودم، کنسل شد! یعنی قرار نیست بیخیال شغلم بشم فعلا! خیلی فکر کردم ث چند تا راه امتحان کردم ولی نشد. بنابراین مجبورم فعلا ادامه بدم. خداروشکر سختیش کمتر شده و البته که همه چیز به دید خودمم بستگی داره. پس فعلا هستم :)

خانومِ راننده هستم ^ _ ^...
ما را در سایت خانومِ راننده هستم ^ _ ^ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4mozhgan-nevesht1 بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 14:35